قطعات ادبی > حافظ

نشر آوا گستر پویا - خواجه شمسُ‌الدّینْ محمّدِ بن بهاءُالدّینْ محمّدْ حافظِ شیرازی  - Hafez - حافظ - دیوان غزلیات - غزل شماره ۱۵۱ - دَمی با غم به سر بردن، جهان یک سر نمی‌ارزد / به می بفروش دلقِ ما، کز این بهتر نمی‌ارزد
                     
حافظ - دیوان غزلیات - غزل شماره ۱۵۱

دَمی با غم به سر بردن، جهان یک سر نمی‌ارزد / به می بفروش دلقِ ما، کز این بهتر نمی‌ارزد

۱
دَمی با غم به سر بردن، جهان یک سر نمی‌ارزد
به می بفروش دلقِ ما، کز این بهتر نمی‌ارزد
۲
به کویِ می فروشانش، به جامی بر نمی‌گیرند
زهی سجادهٔ تقوا که یک ساغر نمی‌ارزد
۳
رقیبم سرزنش‌ها کرد کز این باب رُخ برتاب
چه افتاد این سر ما را که خاکِ در نمی‌ارزد؟
۴
شکوهِ تاجِ سلطانی که بیمِ جان در او دَرج است
کلاهی دلکش است اما به تَرکِ سر نمی‌ارزد
۵
چه آسان می‌نمود اول غمِ دریا به بوی سود
غلط کردم که این طوفان به صد گوهر نمی‌ارزد
۶
تو را آن بِهْ که رویِ خود ز مشتاقان بپوشانی
که شادیِّ جهانگیری، غمِ لشکر نمی‌ارزد
۷
چو حافظ در قناعت کوش و از دنیایِ دون بگذر
که یک جو مِنَّتِ دونان دو صد من زر نمی‌ارزد

لینک‌های شبکه‌های اجتماعی

شعر (View Page)
دیوان حافظ - غزل شماره ۱۵۱
شعر (View Page)
دیوان حافظ - غزل شماره ۱۵۱
شعر (View Page)
دیوان حافظ - غزل شماره ۱۵۱
شعر (View Page)
دیوان حافظ - غزل شماره ۱۵۱

Close