قطعات ادبی > حافظ

نشر آوا گستر پویا - خواجه شمسُ‌الدّینْ محمّدِ بن بهاءُالدّینْ محمّدْ حافظِ شیرازی  - Hafez - حافظ - دیوان غزلیات - غزل شماره ۱۴۶ - صبا وقتِ سحر بویی ز زلفِ یار می‌آورد / دل شوریدهٔ ما را به بو، در کار می‌آورد
                     
حافظ - دیوان غزلیات - غزل شماره ۱۴۶

صبا وقتِ سحر بویی ز زلفِ یار می‌آورد / دل شوریدهٔ ما را به بو، در کار می‌آورد

۱
صبا وقتِ سحر بویی ز زلفِ یار می‌آورد
دل شوریده ما را به بو، در کار می‌آورد
۲
من آن شکلِ صنوبر را ز باغِ دیده بَرکَندَم
که هر گُل کز غمش بِشْکُفت مِحنت بار می‌آورد
۳
فروغِ ماه می‌دیدم ز بامِ قصر او روشن
که رو از شرمِ آن خورشید در دیوار می‌آورد
۴
ز بیمِ غارتِ عشقش دلِ پُرخون رها کردم
ولی می‌ریخت خون و رَه بِدان هنجار می‌آورد
۵
به قولِ مطرب و ساقی، برون رفتم گَه و بی‌گَه
کز آن راهِ گرانْ قاصد، خبرْ دشوارْ می‌آورد
۶
سراسر بخششِ جانان طریقِ لطف و احسان بود
اگر تسبیح می‌فرمود، اگر زُنّار می‌آورد
۷
عَفَاالله چینِ ابرویَش اگر چه ناتوانم کرد
به عشوه هم پیامی بر سرِ بیمار می‌آورد
۸
عجب می‌داشتم دیشب ز حافظ جام و پیمانه
ولی مَنعَش نمی‌کردم که صوفی وار می‌آورد

لینک‌های شبکه‌های اجتماعی

شعر (View Page)
دیوان حافظ - غزل شماره ۱۴۶
شعر (View Page)
دیوان حافظ - غزل شماره ۱۴۶
شعر (View Page)
دیوان حافظ - غزل شماره ۱۴۶
شعر (View Page)
دیوان حافظ - غزل شماره ۱۴۶

Close